قدرت دعای مادر! (داستان کوتاه )

ساخت وبلاگ

ابویزید بسطامی را پرسیدند که این پایگاه به دعای مادر یافتی، این معروفی (شهرت) به چه یافتی؟ گفت: آن را هم به دعای مادر، که شبی مادر از من آب خواست. بنگریستم در خانه آب نبود، کوزه برداشتم.

به جوی رفتم آب بیاوردم.چون بر سر مادر آمدم، خوابش برده بود. با خود گفتم که اگر بیدارش کنم من بزهکار باشم. بایستادم تا مگر بیدار شود. تا بامداد بیدار شد. سربلند کرد و گفت: چرا ایستاده ای؟ قصه بگفتم.

برخاست و نماز کرد و دست بر دعا برداشت و گفت: الهی چنان که این پسر مرا بزرگ و عزیز داشت، اندر میان خلق او را بزرگ و عزیز گردان.

 

 

شهرنتــ ~ پورتال جامع خبری، سرگرمی، روانشناسی، زناشویی، مد، دکوراسیون، آشپزی، پزشکی...
ما را در سایت شهرنتــ ~ پورتال جامع خبری، سرگرمی، روانشناسی، زناشویی، مد، دکوراسیون، آشپزی، پزشکی دنبال می کنید

برچسب : سرگرمی,داستان, قدرت دعای مادر! (داستان کوتاه ), قدرت دعای مادر,داستان کوتاه ,قدرت, دعای مادر, نویسنده : R3z@ بازدید : 1257 تاريخ : يکشنبه 20 مرداد 1392 ساعت: 20:41

نويسندگان

نظر سنجی

دوست دارید بیشتر چه مطالبی در سایت قرار بگیره؟

خبرنامه